Thursday, May 2, 2013

AVAZHAYE IRANI:سالاردره

فرامرز سلیمانی:سالاردره 
...

Friday, April 12, 2013

AVAZ HAY IRANI:جزیره ملال-شعرسوم

 فرامرز سلیمانی:آواز های ایرانی 
جلد دوم 
جزیره ی ملال 
شعر سوم
١
نسیم نیلی
در آغوش نخل
نارنجی پگاهی مانی
بندر شاعر
بندر گاز
بندر کوههای عریان
بندر کوه سیاه
بندر سه هفته یکبار با شعله و شقایق
بندر آتش ما نا
در دل شاعر
درد دل شاعر
شعر زادروزی شاه
مولودی سانسور
جدایی از جرگه و جمع
جدایی از واژه
جاشو ها به دریای جان در پایاب ها دست و پا می زنند
٢
کل می زند عروس بندری
بر سبد خالی رطب
نخلی بر سفره ی شیره و شهد
به زاری پای می کو بد و شانه می تکاند
خلیج خاطره
بر سینه ی ساحل
لنج ها پشت تپه های شن می خزند
٣
 راه کویر
پل را با خود می برد
به آغوش آب
بازش می گرداند
پشت تپه های شن لنج ها می خزند
٤
زلزله ی حنجره ها
زلزله پا
و دست
و تمام تن
زلزله ی شانه های عاشق
آوا ر آواره
پایی کوبی
در حلقه ی موج
به سودای خلیج کل می زنند 
٥
به دو بال پرنده می ماند 
جزیره و بندر ملال 
پرنده 
بال هایش را آبی می زند 
تا ساحل اندوه 
در آب ها تن می آراید 
بوشهر ی فروردین ١٣٩٢

AVAZ HAY AIRANI : جزیره ملال۰شعردوم

آواز های ایرانی ، جلد دوم 
...


AVAZHAYE IRANI:جزیره ملال-شعراول

فرامرز سلیمانی : آوازهای ایرانی 
به نگار ،تهران ١٣٦٨
جزیره ملا ل 
شعر اول 
١
هیات آفتاب 
هیاهوی حرکت 
برکه های لجان 
درختان لنج 
مرجان های باستانی 
گل میخ های سیمانی 
محله ی سنگ 
محله ی قبله 
جهنم نم 
جزیره ی ملال 
- در کاسه ی مرجانی خلیج آب و آتش بود 
٢
کوچه های آشتی 
حیاط های اینه 
پو ست های سوخته 
تر های پاره جاشوهای خسته 
معلمان خاموش 
کودکان دبستان های مختلط 
درمانگاه های بی پزشک 
درد های بی درمان 
کاکایی های گرسنه 
ماهیخوار ان کنجکاو 
عروسان دهساله 
داماد های پانزده ساله 
روز روبازان 
شانه های لرزان 
تشت تن شویی 
- پیر زنی به فکر عروسی بود 
٣
باد بندر 
زنگار لنگر 
اسکله ی کهنه 
دهانهای تشنه 
آب های هرز 
چاه های خشک 
گور ژ نرال 
قهوه خانه ی مهدی کاکی 
کشک حاج مهربان 
کلاته ی ملک التجار 
تپه های ساسانی 
استخوان های ایلامی 
ریشهر گم شده 
بازار بنجل ها 
سنبوسه های مگس 
بامیه های بی شیره 
تا قدیس های گرسنه 
بندر سوخته 
- دریا به گل نشسته بود 
٤
درختان غبار 
گزدان شعر های آتشی 
عبدی جط 
تندیس کوه ها 
دره ی یادبودها 
تشت آتش 
نخلستان غریق 
نوی غریب 
پلنگ تنگه ی دیز اشکن 
-رییس علی دلواری ویران بود 
٥
بندر سوخته بر ساحل گل نشسته بود 
جاشوها جانشان را به تور ها گره می زدند 
گازدا پیر زیر آفتاب می سخت 
دشمن آتش گرفته بود 
جزیره ی ملال در آب های سرگردان می رفت 
جزیره شیف- -
بوشهر، بهمن ١٣٦٦